حسرت پرواز

عاشق یعنی دچار و فکر کن که چه تنهاست اگر که ماهی کوچک دچار آبی بیکران دریا باشد...

حسرت پرواز

عاشق یعنی دچار و فکر کن که چه تنهاست اگر که ماهی کوچک دچار آبی بیکران دریا باشد...

این روزای خاکستری...

سلام دوستای گلم.من کیم؟ای بابا حق دارید به جا نیارید.واقعا شرمنده ی همتونم.نمیدونم چطور باید معذرتخواهی کنم و این همه بدقولی رو جبران کنم.پس مجبورم تسلیم شم و هر مجازاتی رو قبول کنم.حتی اعدام!!! ای بابا چه قدر عصبانی!!!حالا من یه چیزی گفتم شما جدی نگیرید.اگه نظر منو بپرسید میگم یه فرصت دیگه بهم بدید قول میدم دختر خوبی بشم.آخه همشم که تقصیر من نبود.این چند وقته اونقدر اتفاقای جورواجور برام افتاد که هر کدومش یه مدت حسابی فکر و ذهنمو مشغول کرد.راستش الانم که دارم مینویسم یه کمی گیجم.یه جورایی دلم گرفته.با اینکه این روزا دوباره روزای شیطنتامون توی دانشگاست اما از طرفیم هر روز که میگذره روز بعد یه خاطره از سالای قبلو به یادم میاره.هنوزم اون روزا رو با جزئیات و تمام حرفو حدیثاش یادمه.خاطرات روزایی که هنوزعاشق بودم.هنوز با تمام وجود دوسش داشتم.تو همچین روزایی بود که همه ی فکرم مشغول این بود که روز تولدش چطور میتونم سورپرایزش کنم و کاری کنم که از ته دل خوشحال بشه که احتمالا نشد.اون روزا جلو چشمامن این روزا.روزایی که هنوز کلک و زشتی و نامردی رو تو چشمای اطرافیانم ندیده بودم.روزایی که صدای هیچکس جز صدای کسیکه باور داشتم صادق و یکرنگه تو گوشم نبود.اون روزا خیلی ساده و بی ریا حرف دلمو میزدم و بر خلاف عقیده ی دیگران باور کرده بودم که اونم پاک و بی شیله پیله به حرفای دلم گوش میده.با اینکه هیچوقت شنونده ی خوبی برای حرفام نبود و میدونستم که آخر حرفام به خودم میام و میبینم خوابش برده اما هیچوقت از راهی که میرفتم پشیمون نبودم اون روزا مثل یه دختربچه ی صاف و بی ریا بودم با وجود اینکه می دونستم اون رفیق راه نیست اما دلم دست بردار نبود!

میدونستم یه روز میری میدونستم که خودخواهی

میدونستم دلت دوره رفیق نیمه ی راهی

دل و حرمت شکستی تو اینه رسم وفاداری

دلم زخمی دنیا بود خیال کردم دوا داری

از همون اول میدیدم که تو بغض من نبودی

تو رو با خودم میدیدم اما تو یه سایه بودی

تو نگات عشقی ندیدم که بشه به خاطرش مرد

کبر و خودخواهی محضت مث زالو دلمو خورد

اون روزا با همه ی خوبی و بدیهاش گذشت.فراموش نمیکنم روزایی رو که دفترمو باز میکردمو با ذوق و شوق کودکانه ازعشقم می نوشتم و می نوشتم و می نوشتم تا روی دفترم خوابم میبرد.گاهی ساعتها باهاش حرف میزدم.وقتی به خودم میومدم می دیدم چشام خیس اشکه. تو خیال همیشه با دساش که تو خیال من همیشه گرم بودن اشکامو پاک میکرد. راستی نمیدونم دستاش گرم بودن یا نه؟ آخه هیچوقت تو دنیای واقعی دستشو نگرفته بودم اما خب من دستاشو گرم دوس داشتم. همیشه عالم خیالو با اون بیشتر از بودن با اون تو دنیای واقعی دوست داشتم.چون اون هیچوقت تو واقعیت به فرشته ای که تو خیالم باهام بود شبیه نشد.حتی به شدت از اون تصویر دور بود.اون تو دنیای خیالی طاقت دیدن اشکامو نداشت و اشکای سردم با دستای اون از رو صورتم محو میشد اما تو دنیای واقعی انگار برعکس بود.یعنی دیدنش براش راحت بود یا دوست داشت!!!

اشکای یخیمو پاک کن درای قلبتو وا کن

صدای قلبمو بشنو من چه کردم با دل تو

کاشکی تو لحظه ی آخر عشقو تو نگام میخوندی

قلب تو صدامو نشنید رفتی با غریبه موندی

بالاخره یه شب همه چی تموم شد.اون شب کذایی اونقدرفشار باری که روی شونه هام تحمل میکردم زیاد بود که بعد از مدتها زیر فشار این بار کمر خم کردمو ناگهان از دردی که تو قلبم پیچید از خواب دوساله بیدار شدم.اون فرشته تبدیل شد به بدترین و سختگیرترین قاضی روزگارشد که سخت ترین مجازات رو برای 2 سال عشق برید.خداحافظی از 2 سال خاطره طی چند دقیقه!!!وقتی برای بار آخر ازش خداحافظی میکردم گیج و منگ بودم.اولش یه کم سخت بود اما کم کم فهمیدم که در مورد همه چیز اشتباه میکردم.اما پذیرفتن اشتباه اونم اشتباه به این بزرگی خیلی سخته.

خیلی سخته چیزی رو که تا دیشب بود یادگاری

صبح بلند شی و ببینی که دیگه دوسش نداری

خیلی سخته که نباشه هیچ جایی برای آشتی

بیوفا شه اون کسی که جونتو براش گذاشتی

خیلی سخته تو زمستون غم بشینه روی برفا

میسوزونه گاهی قلبو طعم تلخ بعضی حرفا

تا مدتها نمیتونستم باورکنم که چنین اشتباهی کردم.واقعا انگار از یه خواب طولانی بیدار شده بودم.بعد از یه مدت که همه چی به حال اولش برگشت دوباره گاهی نگاها و بعضی کلاما بدجوری رنگ و بو داشتن.گاهی صداقت رو میشد تو بعضیاشون دید اما دیگه باور نمیکردم.دیگه اعتماد نمی کردم.آخه من یه بار با تمام وجود باور کرده بودم که صداقت و وقار رو در وجود کسی که دوسش دارم دیدم ولی بعد به اشتباهم پی برده بودم و البته تاوان خیلی سنگینی هم به خاطرش داده بودم.حالا دیگه اون دختربچه ی ساده ی گذشته نبودم.دیگه همه چیز دنیارو قشنگ و قابل اعتماد نمی دیدم.دیگه خیلی چیزا پیش چشام زشت بودن.تنهایی رو با همه ی وجودم حس میکردم اما نه به اندازه ی وقتی که عاشق بودم چون عشقم هیچوقت حتی برای چند لحظه به معنای واقعی کنارم نبود تا من بتونم عشق رو در کنار جفت بودن و ما شدن تجربه کنم.در عوض اون همیشه در مقابلم بود.یعنی من عاشق کسی بودم که همیشه در جبهه ی مقابل من بود.عاشق کوهی از غرور بودم.غروری که معلوم نبود برای چیه.به هر حال دیگه تن به اشتباه گذشته ندادم فقط هرازگاهی و بیشتر تو غروبای پاییزی دلم دوباره هوایی میشد.

ابرای پاییزی دلگیر من/جووترای چهره ی پیر من

چشمای من بی خبرای ساده/منتظرای دل به جاده داده

مردمکاتون به کجا زل زدن؟/باز مژه هاتون به کجا پل زدن؟

کاشکی بدونید که دارم هنوزم/از اشتباه قبلیتون میسوزم

با اینکه هیچکس نیومد پیش من/شب زده راه چشمای درویش من

تنها نبودن حتی یک دقیقه/با تنهایی که بهترین رفیقه

تا اونجایی که به خاطر دارم هیچوقت از ته دل خوشحالم نکرد.من اونو خوب و دوست داشتنی شناخته بودم اما اون هیچوقت برای اثبات خوب بودنش تلاشی نکرد و شاید به قول یه دوست واسه پر کشیدن من آسمون نبود.اما من دوسش داشتم.هیچوقت نخواست بفهمه ولی من عاشقش بودم.نمیدونم هنوزم دوسش دارم یا نه اما اگرم داشته باشم دیگه از قالب عشق بیرون اومده.اون کاملا هدفمند راهشو پیش گرفته بود اما نمیدونم به هدفش و چیزی که میخواست رسید یا نه؟

اوایل نمیتونستم ببخشمش اما بعد از چند ماه که به حرفای روز آخرش فکر میکردم فهمیدم دوست داشتن کسی که خودش میگه لایق عشقم نیست واقعا بی معنیه.وقتی به اینجا میرسم یاد اون جمله ی معروف میفتم که میگه دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست اسراف در محبته...اونو بخشیدم اما هرگز فراموش نمیکنم...

اما حالا دیگه همه چی تموم شده.یا شایدم همه چی برای من از اول شروع شده.به هر حال تازه به آرامشی میرسم که 2سال ازش محروم بودم.فقط گاهی یه دلتنگی کوچیک و بچه گانه به سراغم میاد و باعث میشه من اون لحظه بعد از مدتها چنین آپی بکنم که شاید خیلیاش براتون تکراریه اما لااقل منو آروم میکنه...به قول رضا صادقی:

دل من حالش خوشه اصلا بلد نیست بگیره

اما خیلی تنگ میشه گاهی میترسم بمیره

اما بازم به خودش میاد و سوسو مسزنه

باز حیاط خلوت سینمو جارو میزنه

میگمش تا کی میخوای عاشق بشی و بشکنی؟

به روی خودش نمیاره میپرسه با منی؟

با کیم؟ با توی عاشق پیشه ی سر به هوا

با توی دیوونه ی در به در بی سر و پا

با تو که هرچی دارم میکشم از دست توئه

با تو که هرجا میرم مسیر دربست توئه

کی میخوای دست از سر آبروی من برداری؟

کی میخوای عقلی که دزدیدی سر جاش بذاری؟

کی میخوای بزرگ بشی سنگین بشینی سر جات؟

سر به راه بشی و دنیا رو نذاری زیر پات

درسته که پر پروازمو قیچی کردن اما قرار نیست برای همیشه تو حسرت پرواز بمونم.برای پریدن دو بال لازمه:عشق و عقل.پس هنوز میتونم با فکر و سر فرصت بال عشقو برای خودم بسازم.کافیه بخوام تا بتونم...

بازم یه کم طولانی شد اما بعد از دو ماه و اندی حق بدین که کلی حرف واسه گفتن داشته باشم.

از حالا باید کم کم برای امتحانات ترم آماده بشم.حسابی سرم شلوغ میشه تا بعد از امتحانا اما سعی میکنم زیر قولم نزنم.آپ بعدی میمونه برای بعد از امتحانا هرچند که بلافاصله ترم تابستون شروع میشه.

امیدوارم همتون شاد و موفق باشید و برای شادی و موفقیت منم دعا کنید...

با آرزوی بهترینها

خدا نگهدار

 

نظرات 69 + ارسال نظر
رضا یکشنبه 20 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:01 ب.ظ http://island1383.persianblog.ir

سلام و درود بر شما حلول ماه شعبان و اعیاد شعبانیه را خدمت شما دوست عزیز و خانواده محترمتان تبریک و تهنیت عرض میکنم ...و متشکرم از حضور پررنگ و صمیمانه تان در کلبه درویشی حقیر ...ارزوی تندرستی و سعادتمندی شما را در تمامی مراحل زندگانی دارم در پناه حق .....

ای کاش من لبخند بودم / بر روی لبهای کویری/ ای کاش غم را می زدودم / از چشم نمناک اسیری / ای کاش من پرواز بودم / پرواز تا اوج رسیدن / پرواز تا اعماق رویا/ نبض شقایق را شنیدن / ای کاش من مهتاب بودم / مهتاب با نوری طلایی/ همدرد با مرغان عاشق / با بی دلان درد آشنایی
ای کاش من آیینه بودم / یا انعکاس نور بودم / با نقره هایم گرد غم را / از صفحه دل می زدودم / ای کاش من یک قطره بودم / یک قطره اشک پاک و جاری/ اشکی به روی گونه ای سرخ / یا در دل چشم انتظاری/ ای کاش من یک یاس بودم/ تا بیکران می رسیدم / دست پر از احساس خود را/ بر قلب باران میکشیدم [گل]

آرمیتا و عسل دوشنبه 21 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:51 ق.ظ http://hasrat0111.blogfa.com/

سلام دوست عزیزم
خسته نباشی
دلم برات خیلی تنگ شده
خیلی وقته که نیومدم پیشت
منو ببخش
حال و حوصله هیچ کاری رو نداشتم و ندارم
ببینم اینجا نمیشه خصوصی داد؟؟؟!!!!
به هرحال ما آپیم
آپیم با حرفایی که از ته دل بود
خوشحال میشم اگه بیای و با حضورت کمی آرومم کنی
بازم معذرت به خاطر بی معرفتی که داشتم
دوستت دارم
خیلی منتظرم نذار......

مجید ( یادداشتهای یک وبلاگر ) جمعه 25 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:52 ق.ظ http://www.majid-85.persianblog.ir

سلام حسرت پرواز عزیز///////////////////چرا آپ نمی کنی؟؟؟من باز هم به روزم/////////////خوشحال میشم باز هم بیایی پیشم///////////////

موبینا جمعه 25 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 03:55 ب.ظ http://mobinajooon.blogfa.com

سلام عزیزم خوبی؟
بیا اپم رو بخون اولین باریه که خبر می دم
در واقع خبر ............................................
خدا بیامرزتم[گل]

رضا یکشنبه 27 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 07:41 ق.ظ http://island1383.persianblog.ir


با سلام و درود فراوان بر شما دوست عزیز و گرامی .و تبریک اعیاد شعبانیه و تبریک میلاد قائم آل محمد مهدی موعود و درود بر قلم توانمندتان ..باستحضار حضرت عالی میرساند کلبه درویشی حقیر با مطلبی آموزنده با عنوان ...بهترین عمل ..بهترین جواب ...و غمگین ترین درد ...بروز شده است ..خوشحال خواهم شد دیدن کنید و نظرات ارزشمند خود را مرقوم فرمائید ، مثل همیشه منتظر قدمهای سبز و حضور گرمتان هستم ...آرزوی تندرستی و سعادتمندی شما را در تمامی مراحل زندگانی دارم … مست عشقم، مست یارم، مست دوست....مست معشوقی که عالم مست اوست ... ای هستی عالم ای فدای صدایت ...جان ما بفدایت محتاج دعایتیم .....در پناه حق و خدا نگهدارتان............


behshad ( Bootert ) yahoo 9 دوشنبه 4 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 02:15 ق.ظ http://www.booter-rasht.blogsky.com

salam be dost aziz man Up hastam
behshad
bye

احمد سه‌شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 09:56 ق.ظ http://www,tanha8213.blogfa.com

سلام ازینکه اینجام خوشحالم
آدما برای همدیگه مثل کتابند وقتی به آخرش میرسند میرند سراغ یه کتاب دیگه یادمون باشه جلوی همه تند تند ورق نخوریم
همیشه آبی باشه دلت
وقت کردین به منم سر بزنین
در پناه حق
آپم

سوگند دوشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 05:13 ب.ظ http://nabze-kavir.blogfa.com

سلام عزیزم...
دیگه کم کم داره بهم ثابت میشه که خیلی بی معرفت شدی خانومی!
چرا دیگه سر نمیزنی؟ خیلی ازت دلخورم!
منتظرتم...

مجید ( یادداشتهای یک وبلاگر ) دوشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 02:47 ق.ظ http://www.majid-85.persianblog.ir

سلام حسرت پرواز عزیز/////////////چطوری دوست خوبم؟؟؟من مجددا به روزم////////////خوشحال میشم باز هم ببینمت//////////////////برات ارزوی موفقیت دارم//////////

ویسه جمعه 22 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 12:17 ق.ظ http://v-news.tk/

سلاااااااااااااااااااااام عزیزم خوبی؟ دلم واست تنگ شده به خدا
شرمنده به زیاد نت نمیام به خاطر درگیری کاریم ولی همیشه به یادتم
عزیزم من ادرس وب هالیوودم به www.v-news.tk تغییر کرد
ممنون میشم به جای www.vida.it.tt این www.v-news.tk رو بنویسی.فدات عزیزم

رویا جمعه 22 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 02:01 ب.ظ http://bahone-bi-bahone.blogfa.com

سلام به دوست گل و بی معرفتم من رویام شاعر بی بهونه آدرس وبلاگمو عوض کردم خوشحال میشم بیای ببینی نظر بدی و توی پیوندهای روزانت ادرسمو عوض کنی
دوستار تو رویا موفق باشید
راستی من به خاطر بی وفایت اعدامت نمیکنم

سارا چهارشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 03:24 ب.ظ http://sogande-eshgh.blogsky.com

باز پنجره های ملکوت به بهانه ای دیگر گشوده شد و چه عاشقانه می سـُراید نوای ربنا را، چه خدای عاشقی که گناه می خرد و بهشت می فروشد و ناز بنده می کـِشد.
سلام
طاعات و عباداتت قبول ..........
من آپم خوشحال میشم یه سر بیای ........
منتظرتم ....... التماس دعا .......

A..$@$...M سه‌شنبه 2 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 04:59 ق.ظ http://www.deltangiii.blogsky.com

سلام
ابجی گلم
خوبی رفیق قدیمی
دیگه به کلبه ما سر نمی زنی
منتظرت هستم تو وبلاگم
تو هر دو وبلاگ اگه تونستی بیا نظر بده
موفق باشی دوست گلم اینم ادرسهای وبلاگ

http://deltangiii.blogsky.com/

http://khodsazi.blogsky.com/
منتظرم ها

سوگند جمعه 5 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 11:55 ق.ظ http://nabze-kavir.blogfa.com

خانومی سلام.
آپم بدو بیا...
منتظرماا!

شهاب وشهریار یکشنبه 14 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 08:30 ق.ظ http://vahidbf.blgfa.com

سلام

به من هم سر بزن

امیرحسین دوشنبه 22 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 03:17 ب.ظ http://jalebangiznak.blogsky.com

سلااااااااااااااام
آپم بیایااااااااااااااا

امیرحسین سه‌شنبه 23 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 03:14 ب.ظ http://jalebangiznak.blogsky.com

سلااااااااام
مرسی اومدی ونظر دادی
به نظر من بستگی به جنبه آدما داره
کسی که بخواد چند تا زن بگیره این چیزا نمی تونه مانعش بشه

[ بدون نام ] سه‌شنبه 21 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 04:31 ب.ظ http://www.booter-rasht.blogsky.com

salam che tori dost aziz man
man Up hastam
hatman bia sar bezan
behshad
bye

Downlod Boot yahoo

مرد تنهای شب2 (ساسان) پنج‌شنبه 12 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 04:14 ب.ظ http://nazmeparsi.persianblog.ir/

آغازی دوباره برای هرآنچه پایان نمی پذیرد.
با سلام و تبریک سال نو به همه دوستان و با عرض پوزش به خاطر یک
وقفه 2 ساله به دلیل بعضی از مشکلات و حوادث پیش بینی نشده , مرد تنهای شب (ساسان)
این بار با اقتدار بیشتر کار را آغاز کرده و با تلاشی بیش از پیش ادامه خواهد داد.وبلاگ جدید در راستای اهداف " باید ها و نبایدها " کار خود را آغاز خواهد کرد.
سبک کاری کمی متفاوت خواهد شد ولی همچنان قبل از ارسال اولین مطلب, پذیرای همه پیشنهادات و نظرات و بعد از ارسال اولین مطلب, آماده بررسی همه انتقادات شما خواهم بود.
امیدوارم باز هم مانند قبل و حتی بیش از پیش همراه ما باشید.
با تشکر و سپاس فراوان از همکاری و همراهی شما

مرد تنهای شب 2
(ساسان)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد